انسان در زندگی مشترک ، به دو مهارت ابراز احساسات و توجه به نیازها احتیاج دارد. ابراز احساسات به این معنی که ابتدا احساسات خود را شناسایی و بعد آنها را بیان کنید و ترسیم نیازها به این مفهوم که طرز تقاضا برای خواسته ی خود را برنامهریزی کنید.
ابراز احساسات و توجه به نیازها
انسان در زندگی مشترک ، به دو مهارت ابراز احساسات و توجه به نیازها احتیاج دارد. ابراز احساسات به این معنی که ابتدا احساسات خود را شناسایی و بعد آنها را بیان کنید و ترسیم نیازها به این مفهوم که طرز تقاضا برای خواسته ی خود را برنامهریزی کنید. به گونهای که بتوانید بیآنکه رفتاری انفعالی یا پرخاشگرانه داشته باشید، ابزار وجود کنید و قاطعیت به خرج دهید.
اگر در هر یک از این مهارتها ضعیف باشید مناسبات شما با همسرتان آسیب میبیند. اگر فاقد هر دو مهارت باشید روابط شما محکوم به شکست است.
شرط اول برای ابراز احساسات این است که احساسات خود را کاملا بشناسید و از کلمات مناسب برای ابراز احساسات خود استفاده کنید . سعی کنید احساسات خود را یادداشت کنید. تمرین زیر به شما کمک میکند احساسات لحظه به لحظه ی خود را تجربه کنید، نگوئید خودم هم نمیدانم چرا چنین میکنم و چرا چنین رفتاری دارم؟ تمرین زیر به شما کمک میکند احساسات لحظه به لحظه خود را تجربه کنید.
تاریخ موقعیت احساس
10/3 احمد گلهای باغچه را خراب کرد. خشمگینواندوهگین
10/5 احمد برایم شاخه گلی آورد تا عذرخواهی کرده باشد. مهر- توجه
10/6 میخواستم خونه مامانم برم اما دیدم احمد حاضر نیست با من بیاید. عصبی،دلگیر،ناراحت
10/9 توضیح میدم چرا احمد با من نیامد. احساس خجالت
قدم اول در ابراز احساسات انتظار کلمهای است که احساس شما را به بهترین شکل نشان میدهد، افسرده، خشمگین، دلگیر، عصبانی، مشوش، نگران و نظایر آن.
شما میتوانید با رعایت اصول زیر احساساتتان را به بهترین شکل به همسرتان انتقال دهید و به آنگونهای که پذیرای شما باشند، مطرح کنید.
1- در عبارات به جای اینکه از فاعل تو استفاده کنید بهتر است فاعل «من» را به کار ببرید. توجه داشته باشید که جملات با فاعل «تو» بسیار سرزنش آمیز هستند.
«تو مرا عصبانی میکنی»
«تو آدم بی تعهدی هستی و جز خودت به کسی فکر نمیکنی»
«تو داری اعصابم را مختل میکنی»
وقتی از فاعل من استفاده میکند ، مسئولیت احساساتتان را میپذیرید و احتمال اینکه همسرتان به حرف شما بها بدهد، بیشتر میشود. و لذا بهتر است بگویید:
«من عصبانی هستم»
«دیشب وقتی دیر آمدی، ناراحت شدم»
«اعصابم مختل شده است» توجه داشته باشید ممکن است جملهای را با فاعل «من» شروع کنید، اما جمله اصلی متوجه «تو» باشد. مانند : «احساس میکنم تو یک روانی هستی» «من از مخارج بیتناسب تو عصبانی هستم» 2- صادق باشید. سعی کنید در بیان احساسات خود تا حد امکان برخورد صادقانه داشته باشید، حقیقت را بگویید، مبالغه نکنید. 3- همخوانی داشته باشید. مهم است که زبان و لحن صدای شما با کلامتان همخوانی داشته باشد، اگر در حالیکه تبسم میکنید از اندوه خود حرف بزنید، مسلما پیام شما به طور صحیح مخابره نخواهد شد. توجه به خواستهها این حق شماست که خواستههایتان را با همسرتان در میان بگذارید در واقع در قبال خود و در قبال همسرتان مسئول هستید که نیازهایتان را بشناسید، شما متخصص خودتان هستید. هیچکس و حتی همسرتان نمیتواند ذهن شما را بخواند، و از خواستههایتان آگاه شود. ممکن است شخص از شما بخواهد کاری را برایش انجام دهید، شما نیز میپذیرید ولی دائم در خودتان شکایت میکنید. آیا نمیدانند من چقدر گرفتارم؟ آیا نمیخواهند وضعیت و مشکلات مرا درک کنند؟ باید بگوییم این شما هستید که باید خواستهها، مشکلات و نیازهایتان را مطرح نمایید، دیگران قادر به اندیشهخوانی نیستید و نمیتوانند ذهن شما را بخوانند، بهتر است در چنین شرایطی بگویید «خیلی مایلم به شما کمک کنم ولی به دلایلی فعلا قادر به انجام آن نیستیم و خیلی راحت از پذیرفتن آن کار خودداری کنید» در ارتباط با همسر بهتر است ابتدا درخواست خود را از قبل بنویسید. در این صورت موضوع در ذهنتان روشنتر میشود و از آن مهمتر، میتوانید مطمئن شوید که ارتباط شما از عناصر یک درخواست خوب برخوردار است. منبع : برگرفته از کتاب " روان شناسی ازدواج – نویسنده : زهره رئیسیبیاموزید که گاهی هم نه بگویید ...
وقتی که شما نه می گویید و پاسخ منفی می دهید، همچون راوانا می شوید. صحنه ای از دادگاه راوانا را به خاطر آورید که هیچ کس نتوانست او را از آنچه که می خواست انجام دهد، باز دارد و ار تصمیمش منصرف کند.
در چنان موقعیت هایی همچون صخره ای محکم باشید. و اگر همیشه استوار و ثابت قدم باشید، سرمایه گذاری دراز مدتی انجام داده اید و به همه از جمله همسرتان ثابت می کنید که چگونه مرد و شوهری هستید.
به عبارت دیگر به خاطر شاه بجنگید و سربازانتان را فدا کنید. این یک منطق ساده است.
در خاتمه مایلم بگویم که اگر روزی مردی ثروتمند همچون راکفلر یا فورد شوم، مؤسسه ای تأسیس خواهم کرد که تنها هدف آن این خواهد بود که تحقیقاتی در مورد اینکه چگونه می توان همسرتان را از آنچه که هست شادتر و خشنود تر نمود، انجام دهد.
عشق و علاقه تان را به او نشان دهید! به او بگویید که دوستش دارید!
آقایان : بیاموزید تا زنتان را هر دقیقه دوست داشته باشید...
اگر شما خواهان زندگی سعادتمندانه و شادی هستید، بیاموزید تا زنتان را هر دقیقه دوست داشته باشید! و عشق و علاقه تان را به او نشان دهید!
به بگویید که دوستش دارید! به مادر او هم بگویید که دخترش را دوست دارید!
به خاطر داشته باشید عشق و علاقه در یک خانه تا زمانی می تواند تداوم داشته باشد که شوهر آن خانه، هم چنان به اعمال و رفتار محبت آمیز و عاشقانه ای که در دوران نامزدی و روزهای اول آشنایی، در قبال همسرش داشت، ادامه دهد و زن نیز با وقار و عشق این رفتار و اعمال او را تأیید کند و بپذیرد.
هرگز با خودت قهر نکن
به شیوانا خبر دادند که یکی از شاگردان قدیمی اش در شهری دور از طریق معرفت دور شده و راه ولگردی را پیشه کرده است. شیوانا چندین هفته سفر کرد تا به شهر آن شاگرد قدیمی رسید. بدون اینکه استراحتی کند مستقیماً سراغ او را گرفت و پس از ساعتها جستجو او را در یک محل نامناسب یافت.
مقابش ایستاد؛ سری تکان داد و از او پرسید: تو اینجا چه میکنی دوست قدیمی؟ !!
شاگرد لبخند تلخی زد و شانه هایش را بالا انداخت و گفت: من لیاقت درسهای شما را نداشتم استاد! حق من خیلی بدتر از اینهاست! شما این همه راه آمده اید تا به من چه بگویید؟
شیوانا تبسمی کرد و گفت: من هنوز هم خودم را استاد تو میدانم. آمده ام تا درس امروزت را بدهم و بروم.
شاگردِ مأیوس و ناامید، نگاهش را به چشمان شیوانا دوخت و پرسید: یعنی این همه راه را به خاطر من آمده اید؟ !!
شیوانا با اطمینان گفت: البته! لیاقت تو خیلی بیشتر از اینهاست .
درس امروز این است :
هرگز با خودت قهر مکن .
هرگز مگذار دیگران وادارت کنند با خودت قهر کنی.
و هرگز اجازه مده دیگران وادارت کنند خودت، خودت را محکوم کنی.
به محض اینکه خودت با خودت قهر کنی دیگر نسبت به سلامت ذهن و روان و جسم خود بی اعتنا میشوی و هر نوع بیحرمتی به جسم و روح خودت را میپذیری .
همیشه با خودت آشتی باش و همیشه برای جبران خطاها به خودت فرصت بده .
تکرار میکنم: خودت آخرین نفری باش که در این دنیا با خودت قهر میکنی ...
درس امروز من همین است .
شیوانا پیشانی شاگردش را بوسید و بلافاصله بدون اینکه استراحتی کند به سمت دهکده اش بازگشت. چند هفته بعد به او خبر دادند که شاگرد قدیمی اش وارد مدرسه شده و سراغش را میگیرد. شیوانا به استقبالش رفت و او را دید که سالم و سرحال در لباسی تمیز و مرتب مقابلش ایستاده است .
شیوانا تبسمی کرد و او را در آغوش گرفت و آرام در گوشش گفت :اکنون که با خودت آشتی کرده ای یاد بگیر که از خودت طرفداری کنی .
به هیچکس اجازه نده تو را با یادآوری گذشته ات وادار به سرافکندگی کند .
همیشه از خودت و ذهن و روح و جسم خودت دفاع کن .
هرگز مگذار دیگران وادارت سازند، دفاع از خودت را فراموش کنی و به تو توهین کنند .
خودت اولین نفری باش که در این دنیا از حیثیت خودت دفاع میکنی.
درس امروزت همین است !
گرچه گذر زمان فرصت عشق ورزیدن را دریغ نمیکند؛ اما مرگ را استثنایی نیست
غضنفر می ره تماشای رقص باله از اول تا آخرش خواب بوده. بعد ازش می پرسن چه طور بود؟ میگه آدمای خیلی خوبی بودن. دیدن من خوابم، رو نوک انگشت راه می رفتن!
*****************************
به غضنفر میگن پاشو سحره. میگه بزار بخوابم.خودم فردا بهش زنگ میزنم
****************************************************
به غضنفر می گن نظر شما راجع به ماه رمضان چیه ؟ می گه والا خیلی خوبه فقط یه ذره زولبیا بامیه اش رو زیاد کنن بهتر می شه !
*****************************
به غضنفر میگن از چه لبی خوشت میاد؟ میگه از لب جوب!
********************************
غضنفر و دوستش تصمیم می گیرند فارسی حرف بزنند.
اولی: پا شو!
دومی: نمی پاشم!
اولی: نمی پاشم چیه؟ باید بگی پاشیده نمی شوم!
****************************************
به غضنفر می گن: فهمیدی زلزله اومد؟ می گه: نه! من روم اون ور بود!
**********************************************
غضنفر با کلید گوشش رو تمیز می کنه، گردنش قفل می شه!
*******************************************
غضنفر زنشو بدجوری می زده، ازش می پرسن چی کار کرده که می زنیش؟ می گه اگه می دونستم که می کشتمش!
******************************
از غضنفر می پرسن برای بستن یک لامپ به چند نفر احتیاج داری؟ می گه 3 نفر. می گن چرا 3 نفر؟ میگه: یه نفر میره بالای نردبون لامپ رو بگیره، دو نفر هم از پایین، نردبون رو بچرخونن!
**************************************
یه روز غضنفر با دوستاش می خاستن پارتی بگیرن تو یه اتاق دو تاشون مى رقصن، یکیشون هم میگه: سبز - آبى - قرمز ازش می پرسن چرا این جورى می گى؟ میگه من راقص نورم!
************************************
غضنفر در خونش رو رنگ می کنه، بجه هاش گم می شن!
******************************************************
از غضنفر می پرسن چه جوری بستنی کیم می خوری؟ می گه می ذارمش لای نون، سیخشو می کشم بیرون
*******
یه روز پیر زنه تو اتوبوس میگه نی نای نای نای نی نای نایاگه پسرا با جنبه بشن چی میشه؟؟؟؟؟ 1- بوی ترشی کشور رو بر می داشت (لذا مشکلات زیادی برای شهرداری پیش می یومد) 2- ازدواج برای دختران تبدیل به ارزو و رویای شبانه می شد 3- مانتو ها تنگ تر،جوراب ها کوچیک تر،شلوارها کوتاه تر و روسری حذف می شد 4- شوهر مثل قند و پنیر کوپنی می شد و صف های طولانی برای گرفتن آن به وجود می امد پس به این نتیجه می رسیم که: پسر ها همین طور بی جنبه باقی بمونن هم برای دخترا بهتره هم برای تمدن
*******************************************************************
مشخصات یک پسر خوب: 1- پسره خوب تنهایی میره سینما وپارک - 2. یه پسره خوب بعد از تک زنگ سراغه تلفن نمیره - 3. یه پسره خوب وقته برگشتن به خونه ماشینش بوی اُدکلنه زنونه نمیده- 4. یه پسره خوب تو کلاسّه دانشگاه تا شعاع 3 متری هیچ خانومی نمیشینه - 5. یه پسره خوب پس از اتمام صحبت گوشی تلفنو بوس نمیکنه - 6. یه پسره خوب وقتی میاد خونه قرمزیه رُژه لب رو صورتش دیده نمیشه - 7. یه پسره خوب بعد از شنیدن اسم جنّیفر لپز استغفرالله میگه
************************************************************
بیچاره پسرها اگه تیپ بزنن برن بیرون میگن با کی قرار داری؟ اگه لباسهای معمولی بپوشن میگن اصلا سلیقه نداری اگه زیاد بگن دوستت دارم . میگن باز چه نقشه ای تو سرته اگه نگن دوست دارم میگن پای کس دیگه ای وسطه اگه زیاد بهتون زنگ بزنن میگن اعتماد نداری اگه یه مدت زنگ نزنن میگن سرت خیلی شلوغه اگه تو خونه زیاد بخندن میگن لوس شدی اگه نخندن میگن چه مرگته عاشق شدی اگه شام بخوان میگن همش به فکر شکمتی اگه شام نخوان میگن چی کوفت کردی
**************************************************************
مردها 3 تا آرزو دارند:
1.اونقدر که مادرشون میگه، خوش تیپ باشن
2.اونقدر که بچه شون میگه، پولدار باشن
3.اونقدر که زنشون شک داره ، زن داشته باشن !
***********************************************
دعای پسر مجرد
اللهم ارزقنا حوریا تک دانه و کم توقعا و والدینها رو به موتا و جهیزیتها کامله و کدبانوا فی اامور المنزل و تسلیما لخشمنا و خدمتنا
**************************************************
مرد به خدا می گه: چرا زن رو زیبا آفریدی؟
خدا می گه: واسه اینکه تو دوستش داشته باشی!
دوباره می پرسه پس چرا ناقص العقله؟
خدا هم درجواب به این سوال احمقانه مرد پاسخ میده:
واسه این که تورو دوست داشته باشه!!!
**************************************************
پسرها با سوسکا 6 شباهت دارند:1 مثل اونا کثیفن 2 مثل اونا تو کوچه خیابون ولند 3 مثل اونا ترسناکند 4 مثل اونا سیاهند 5 مثل اونا مرموزند 6 مثل اونا از سروکول دخترا بالا میرند
به غضنفر میگن بگو: جنیفر لوپز
می گه:جعفر نون پز
به غضنفر میگن با آش جمله بساز میگه محمدی اش صلوات !
****************************************
به غضنفر می گن: سگتون بچه ی ما را گاز گرفته. می گه: اولا سگ ما گاز نمی گیره. دوما سگ ما همیشه بسته است. سوما ما سگ نداریم!
***********************************
انجیر رو به غضنفر نشون می دن، می گن این چیه؟ می گه آلو بوده چلوندن، تو زعفرون خوابوندن، بهش کنجد مالوندن، یه چوب بهش چپوندن، تازه شده گلابی!
****************************************
غضنفر و دوستش می رن سوراخ لایه اوزون رو بدوزن، خودشون می مونن اون طرف!
*******************************************
غضنفر یه آینه رو زمین پیدا می کنه. برش می داره، عکسش می افته توش، میگه: ببخشید نمی دونستم مال شماست!
****************************************
از غضنفر می پرسن باد صدادار چه شکلیه؟ میگه حلقه ای. میگن چرا؟ میگه چون هر وقت هر کی باد می ده، می اندازه گردن من!
********************************************
از غضنفر می پرسن دانشگاه می ری؟ میگه: اگه بار بخوره همه جا می ریم... دانشگاه، انقلاب، میدون آزادی...
**************************************
از غضنفر می پرسن نخست وزیر به انگلیسی چی می شه؟ می گه :First And Under !!!
*********************************************
غضنفر تو توی جنگ بیسیم چی بوده. بیسیم می زنه می گه من 5000 نفر رو اسیر کردم. بیابد ببریدشون. بهش می گن خوب خودت بیارشون. می گه: آخه اینا نمی ذارن من بیام!
غضنفر از دوستش می پرسه: تو کجا به دنیا اومدی؟ دوستش می گه تو بیمارستان. غضنفر می گه: آخی! مریض بودی؟
*******************************
غضنفر به پسرش شک می کنه، بهش می گه: ها کن ببینم. پسرش ها می کنه. غضنفر می زنه تو گوشش می گه: کره خر! دختر بازی می کنی؟
*************************************
از غضنفر می پرسن سخت ترین کار چیه؟ میگه نمک تو نمکدون ریختن، چون سوراخ هاش خیلی ریزه!
**********************************
غضنفر با دوستش دعواش می شه. جمعیت می گن: بزن تو فکش!
غضنفر نمی دونسته فک کجاست؟ محکم می زنه تو شکم دوستش!
دوستش شکمشو می گیره می گه: آخ فکم!
******************************
غضنفر رفت حج. اونجا نه نماز می خوند، نه طواف می کرد... ازش پرسیدن چرا؟ گفت: به ما گفتن همه چیز با کاروانه!
*************************************
غضنفر پول می اندازه توی صندوق صدقات، بعد سوارش می شه!
*******************************
غضنفر میره WC چس صدادار میده! میاد بیرون می بینه چندتا دختر جلوی در ایستادن. برای اینکه ضایع نشه میگه: اه! بی فرهنگا! شیمیایی می زنن آب نمی ریزن صداش بره!!!
********************************
غضنفر می ره عروسی، تو عروسی برف شادی می زنن، سرما می خوره!
************************************************
غضنفر با احساسات زنش بازی می کنه، سه هیچ می بازه
اس اوسک ********************************** ل کردن ،
غضنفر میره جوراب بخره توش فوت میکنه ببینه سوراخه یا نه!
**********************************
به غضنفر میگن تا حالا گول خوردی؟ میگه آدم که گول نمیخوره! گول آدمو میخوره !
****************************
غضنفر و دوستش میرن هتل، غضنفر میره توالت فرنگی دومی میاد کتکش میزنه!!! میگن چرا میزنیش؟ میگه من دو روز از این چشمه آب می خورم این اومد دستشویی کرد توش !
********************************
به غضنفر میگن: آروغ چیه؟ میگه: سلسله بادهای صداداری که راهشون رو در دستگاه گوارشی گم کردهاند!
****************************************
یه روز به یه غضنفر میگن با ماهیچه جمله بساز میگه: خر در برابره ما هیچه!
****************************
غضنفر دکتر می شه، به مریضش قرص می ده می گه: یکی قبل از خواب بخور، یکی قبل از بیدار شدن!
***************************
به غضنفر میگن شنیدیم آدم شدی! غضنفر میگه: نامردا شایعه کردن!
***************************
به غضنفر میگن: یه میوه خوشمزه، آبدار و شیرین نام ببر.
میگه: خیار!
بهش میگن: خیار کجاش آبدار و شیرینه؟
غضنفر میگه: با چایی شیرین بخور، نظرت عوض میشه!
********************************
به غضنفر میگن اگه سردت باشه جه کار می کنی؟ میگه نزدیک بخاری می نشینم. میگن اگه خیلی سردت باشه چه کار می کنی؟ میگه به بخاری می چسبم. میگن اگه خیلی خیلی سردت باشه چکار می کنی؟ میگه معلومه دیگه! بخاری رو روشن می کنم!
***********************************************
غضنفر سر سفره داد میزنه: نون بربری بیارین، نون بربری بیارین! میگن چی شده؟ میگه: آب تو گلوم گیر کرده !
***********************************************
به غضنفر میگن تو طرفدار کدوم تیم فوتبال هستی؟ میگه قربون جدش برم آسد میلان!!
******************************************************************************
به غضنفر میگن اذون بگو ... میگه والا چی بگم همه چی از یه نگاه شروع شد !
**********************************************
به غضنفر مى گن که چرا اینهمه جوک راجع به شما مى گن ناراحت نمیشید؟ ... مى گه: آخه اینها واسه شما جوکه ولی واسه ما خاطرست !
*******************************************
جوک غضنفر
به غضنفر می گن کجای تهران می شینی ؟ می گه هرجا خسته شدم!
*******************************************
غضنفر به گارسونه میگه:عرق داری؟گارسونه آروم میگه:آره !غضنفر میگه:پس کاپشن تنت کن سرما نخوری!
********************************************
به غضنفر یه توپه فوتبال نشون میدن میگن این چیه میگه اونقدرها هم که دیگه خر نیستیم معلومه دیگه این زمین شطرنجه !
**********************************************
یه غضنفر که پولدار بوده بچشو میبره مهدکودک لندن خارجى یادش بدن سال بعد میره سراغ بچه اش نرسیده به مهد کودک بچه هاى لندنى داد زدن: ممتقى بوات اومــــــــــــد !
**************************************************************************
غضنفر بچه اش کور در میاد اسمشو می ذاره حیدرمریم زاده !