شعر نو

پشت این کوه قشنگ
که همه پُر شده از صخره و سنگ

سبزه زاریست که دل میبرد از سینۀ تنگ

آبشاریست سرانجامش رود ، که خروشان شده ، 

فریاد کنان . . . با نوای فرحی میگذرد ، تا به دریا . . .

زبر و حاشیۀ کلبۀ چوبی قشنگ.

جمع مرغان یک سو ، بازی شاپرک و اردک و قو

گاه در بوسه کنار، گاه باهم لب جو 

همه باهم هم سو

نغمه چلچله و صوت هزار

رقص مرغان به چمن زاربهار 

شور و عشق موج زند در دیدار 

حاصل هوش و سواد و فرهنگ 

مرغ صبح نغمه گهی زد به نماز 

صبحدم را بـه دمش کرد آغاز 

روز با شوق و شعف چون شد باز 

دم خوش روز کند خوش آهنگ

پشت این کوه بلند ، همه زیبا شده است ، 

چه فریبا شده است

همه جا جشن و سرور ، همه جا شادی و شور ،

همه در وادی نور 

دم خوش یُمن مبارک باد است

همه جا عشق و امید ، همه جا غرق نوید ،

همه درسایه یک سرو سپید

شادمانه بشتابید که مهر ، آباد است

نصرآواز نما با دف و چنگ خوش و جاوید نوای عُشاق

کور بادا که ندید این فرهنگ لال بادا که نخواند این آهنگ